بزرگان دنیاى گیم/ برترین شخصیت هاى زن دنیاى گیم

حق کپی رایت این مقاله محفوض است

تیم مقاله نویس : پارسی گیم

این مقاله هم با قول و وعده ى ٣ قسمت شروع شد اما در انتها مجبور به این شدم که این مقاله را در یک قسمت تمام کنم و براى این بد قولى معذرت میخواهم!
شخصیت هاى دنیاى گیم بیشتر مَرد هستند و از شخصیت هاى زن به عنوان شخصیت هاى فرعى استفاده میشود. اما اگر دقت کرده باشید شخصیت هاى زن با اینکه زیاد نیستند ولى در ذهن ما میمانند. در این مقاله ما قصد داریم آنها را در ٢ قسمت به شما معرفى کنیم و توضیح بدهیم. فقط توجه داشته باشید که ترتیب آنها به بهتر بودن آنها ربطى ندارد. ما هشت شخصیت را به شما معرفى میکنیم( هر قسمت ۴ نفر) و از شما عزیزان خواهشمندم که نظر بدهید و شخصیت هاى مؤنث مورد علاقه خود را بگویید.

۸٫( Elena ( Uncharted
النا یکى از شخصیت هاى اصلى بازى آنچارتد بود. اوج کار او را در قسمت دوم بازى دیدیم. او به خوبى به دشمنان تیر اندازى میکرد و از هوش مصنوعى بالایى برخوردار بود. تقریباً نصف بازى را در کنار او بودیم. البته نصف دوم بازى که در کوهستان هاى پر برف بود. او بسیار مؤثر واقع شد. در کشتن دشمنان و همچنین دادن یک طناب به Nathan و همچنین کمک در هل دادن یک مجسمه. همه این کار ها باعث میشود که او را یک شخصیت مهم بنامیم. او در اواخر بازى با یک نارنجک زخمى میشود ولى مصدومیت او جدى نبود. او در نسخه سوم حضورا کمرنگ داشت و این جاى بسى تاسف دارد.

۷٫ (Bayonetta ( Bayonetta
میتوان به بایونتا لقب ملکه کمبو ها را داد. او در بازى بایونتا ایفاى نقش میکرد. حرکات او ما را یاد دانته و یک Hack&slash ناب مى اندازد. او با کمبو هایش دشمنان را نابود میکند و تعداد این کمبو ها اینقدر زیاد است که گاهى بازیکن گیج میشود البته این امر براى طرفداران Hack&slash و افرادى که حرفه اى ترند لذت بخش است و او را محبوب میکند. عنوان بایونتا نمرات خوبى از منتقدان کسب کرد ولى متاسفانه براى PC منتشر نشد و خیلى ها او را نمیشناسند. او در جریان یک جنگ سنتى و بسیار قدیمى میان جادوگران قرار میگیرد و ظاهرا کارش را به خوبى انجام داد.

۶٫ (Tess ( The Last of Us
در بازى آخرین از ما، تمام نگاه ها به الى بود اما در کنار الى یک شخصیت فوق العاده حضور داشت. او تِس نام داشت. تِس یک دوستى با قاچاقچى ها داشت چون هر وقت جول مى گفت که من دوست تِس هستم آنها اجازه ورود مى دادند. تِس دوست جول بود و توانایى هاى خوبى در تیر اندازى داشت. تا حدى که او میتوانست یک اتاق پر از رانر را برایتان خالى کند. او خیلى زود کشته شد. البته قبل از کشته شدن فهمید که آلوده شده و زمانى هر چند کوتاه ولى مؤثر براى جول و الى خرید و جانش را فدا کرد. ناتى داگ هم عکسى بحث بر انگیز منتشر کرد که زنى در حال شکنجه دادن جول بود. چندى بعد معلوم شد که او تِس است. باید منتظر بسته هاى الحاقى و قسمت دوم احتمالى بازى باشیم و ببینیم که تِس ایفاى نقش میکند یا خیر.

. (Jill Valentine ( Resident Evil
اولین بارى که نام جیل ولنتاین را میشنویم فامیلى جالبش توجهمان را به خود جلب میکند. فامیلى او نام روزى است که در جهان به عنوان Love Day هم شناخته میشود. البته اگر کمى بیشتر به او دقت کنیم به جز فامیلى نکات قابل توجه دیگرى هم دارد. او را در رزیدنت اویل ٣ براى اولین بار دیدیم. اگر دقت کنید انجام بازى با یک شخصیت زن ترسناک تر است. فرار هاى او از دست نمسیس یکى از دلایل معروفیت او بود. و اینکه او در یکى از بهترین رزیدنت اویل ها بوده است هم او را محبوب میکند و اغلب گیمر هاى قدیمى با او خاطره دارند. در قسمت پنجم این فرنچایز هم او با یک ماسک کلاغ حضور داشت و در نقش دشمن کریس بود. این اتفاق بسیار عجیب بود ولى با کمى تأمل یاد فداکارى او مى افتیم. در عمارت اسپنسر او کریس را از دست وسکر نجات داد و به همراه وسکر به پایین از پنجره افتاد و پیش بینى میکنیم که در آن زمان وسکر او را اسیر کرد و کنترل او را با وصل کردن شئ بر روى قفسه سینه او به دست گرفت.

۴٫ (Ada Wong ( Resident Evil

ایدا هم مانند جیل است. او علاوه بر اینکه یکى از اصلى ترین شخصیت هاى رزیدنت اویل است، عشق لیان هم هست. لیان براى اینکه به ایدا علاقه مند بود باعث مرگ خیلى ها شد. ایدا یک شخصیت مرموز است. او بعضى وقت ها به کمک شخصیت هاى مثبت مى آید و گاهى آنها را در تنگنا قرار میدهد. نمونه بارز این اتفاقات را در قسمت ششم این بازى دیدیم. او باعث مرگ یاران کریس شد ولى به لیان در کشتن Simmons کمک کرد. او مهارت و توانایى هاى بى نظیرى در انجام فنون رزمى دارد. او در انیمیشن RE: Damnation هم حضور داشته و مبارزه اى جالب و نفس گیر با رئیس جمهور Edonia داشت. او بسیار باهوش است و کار هاى خود را بسیار تمیز و بى نقص انجام میدهد. البته معلوم نیست که او براى چه کسى کار میکند! او یک اسلحه جالب هم دارد. از اسلحه او یک طناب به بیرون پرتاب میشود و او میتواند به بقیه مکان ها برود. در قسمت ششم این بازى زنى بنام کارلا با تغییراتى خود را شبیه ایدا کرده بود که کشته شد. ایدا در نسخه هاى دوم، چهارم و ششم این فرنچایز حضور داشت و در نسخه ششم شخصیت قابل بازى بود.

۳٫ (Elizabeth ( Bioshock Infinite
بایوشاک بیکران یکى از بهترین بازى هاى سال بود اما چرا؟ گرافیک فنى بازى ضعیف بود، گیم پلى هم تعریفى نداشت اما داستان بازى غنى بود. داستان بازى بر پایه چه کسى میچرخید؟ الیزابت!
الیزابت باعث بوجود آمدن داستان بازى بیکران شد. او در فرستادن Health, Salt و Ammo نقش فوق العاده اى داشت. علاوه بر این او یک توانایى فرا بشرى هم داشت. او میتواند پنجره اى به دنیا هاى موازی باز کند! درست است که او توانایى تیر اندازى را نداشت اما این ویژگى ها این ضعف را پوشش میدهد. البته او در بسته هاى الحاقى بیکران هم حضور دارد و چهره اش از این رو به آن رو شده است! او در این بسته ها مانند یک زن بالغ شده است و چهره ى کودک مانند قبل را به کلى از دست داده است.

٢.( Ellie ( The Last of Us
الى هم مانند الیزابت دلیل اصلى بازى بود، البته بازى آخرین ما! او از الیزابت برتر است چون با اینکه نیرو هاى فرابشرى ندارد ولى کار هاى فوق العاده اى میکند. او به جول کمک هاى زیادى میکند و او را از سختى ها نجات میدهد. او تیر اندازى یاد میگیرد، از چاقو به خوبى استفاده میکند و با یک آجر نقش یک ناجى را بازى میکند. او هم براى زنده ماندن امید داشت و البته یک نیرو خوب داشت و او آلوده نمى شد.
براى خواندن نقدى کامل از این قهرمان میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید که نقد او به قلم بنده نوشته شده است:
یار ١۴ ساله من نقد و بررسى شخصیت الى در TLOU

١. (Lara Croft ( Tomb Raider
لارا شخصیت اصلى فرنچایز Tomb Raider است. اگر کمى به کار هاى او دقت کنیم میفهمید که او مستحق ایستادن در این رتبه است. او دخترى بود که زندگى مرفه داشت. او در یک کشتى بود که همه چیز تغییر کرد. کشتى سرنگون شد. لارا دوستان خود را از دست داد و خود را در سر زمینى بى رحم میدید. او انسانى عاطفى و با احساس است. وقتى او یک آهو را کشت، ناراحت شد. وقتى اولین آدم را کشت، با اینکه میدانست کار اشتباهى نکرده بود، ولى شوکه شد و عذاب وجدان گرفت. او بسیار استوار است. در اوایل کار یک میله وارد پهلویش شد، گروگان گرفته شد، در دریاچه اى از خون افتاد، اما این اتفاقات لارا را کنترل نمى کند. لارا یاد گرفت چگونه دشمنان را از پشت خفه کند، چگونه آتش بسازد و از همه مهم تر او به زودى یاد گرفت تیر اندازى کند. او با کلت، شاتگان، مسلسل و تیر و کمان تیر اندازى کرد و همه را هم به خوبى انجام میداد. او از دیوار هاى کوتاه بالا مى رود و از دیوار هاى صخره مانند به کمک سلاح سرد خود بالا میرود. او به خوبى مى پرد. منشأ همه ى این کار ها این است
” او امید دارد”
او تا آخر بازى امید داشت و هیچگاه نا امید نشد و بخاطر همین است که او در صدر این لیست قرار گرفت.